من خودم هستم..
یک دختر خاص و منحصر به فرد..
گاهی حسود میشوم،
گاهی لج باز...
گاهی دلم می گیرد،
گاهی از شیطنت هایم، همه را کلافه می کنم...
دلم که گرفت لاک می زنم، می رقصم، آواز می خوانم ، موهایم را شانه میکنم..
شاد که میشوم گوشی و هندزفری ام را بر میدارم ، شال و کلاه می کنم ... و به دل خیابان میزنم...
من خودم هستم ، خودم بودن را دوست دارم...!
•تنها که میشوم به هرکس که دلم بخواهد زنگ میزنم، من غرور ندارم!
•حسودی ام که بشود، خیلی راحت اعتراف میکنم، من باهیچ کس تعارف ندارم!
اما امان از وقتی که دلم ممنوعه ای را بخواهد...!
امان از این خواستن ها و نتوانستن ها..
وقتی نشود... وقتی رسیدنی در کار نباشد.. نابود می شوم!
تمام دخترانگی ام میرود زیرِ سوال...
آنوقت تمام اینها که گفتم میشود کشک!
می دانید؟!
من خودم بودن را دوست ندارم...!
یادت باشد بهترین زمانها زمانهایی خواهند بود که تو خودت، خودت باشی.
و این سربالاییها هستند که لذت سرپایینیها رو دو چندان میسازند.
مهم این است که دلت زنده باشد، حتی به ممنوعهای که که هرگز شاید به او نرسی