کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

این که نشد زندگى !

این مُردگى ست،

چرا باید بسوزى و بسازى؟ مگر عمر را چند بار به آدمیزاد  می دهند!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
م.خ. سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:06 ق.ظ

چه حس نا امیدانه‌ای
چرا بسوزی؟
زندگی باید کرد
شادی باید کرد
و اگر آتش عشقی هست که تسکینت نمی‌دهد، پس با آب درون خاموشش کن.
گاهی زندگی سهل‌تر از آن چیزی است که ما در فکر آنیم
سخت نگیر بانو، اونم به خودت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد