کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید


بین خودمان باشد 

من یک زن نیستم 

من ، سه زنم !!


یکیشان شش ساله است 

پرشر و شور و سرخوش و بازیگوش 

دلش دویدن میخواهد 

تاب خوردن 

بلند خندیدن 

لی لی و آبنبات !!


یکیشان سی و اندی ساله 

باوقار 

آرام و متین 

همسر و مادر و کدبانو 

دلش عشق میخواهد و

شعر و 

شمعدانی 


و آن یکیشان شصت و پنج ساله است 

تنها  

دلمرده و بی حوصله 

دلش رفتن میخواهد و 

تمام شدن ...


از من اگر می پرسی 

هر سه را دوست دارم 


زیرا این منم

سه زن 

در

یک زن !!!


پی نوشت: البته بیشتر وقتها سوی هستم

نظرات 1 + ارسال نظر
م.خ. شنبه 11 دی‌ماه سال 1395 ساعت 12:15 ب.ظ

خوش به حالت
به بودنت افتخار می‌کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد