کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

‍ 

سرد شده ام

آنقدر که 

دلم در هوای نبودنت 

یخ زده است

و اشک روی گونه هایم 

قندیل می بندد


راستی

اگر گذرت بر خیال من افتاد

آهسته قدم بر دار

فصل احساسم 

این روزها 

زمستانی ست....



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد