کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید



نمی شود تو باشی

و من روزهای نبودن عشق را

چوب خط بزنم

نمی شود تو باشی

و من بدانم که شب ها

قصه ی عشق را

زیر گوش کسی دیگر می خوانی

تو باشی

و من معمولی ترین آدم زندگی ات باشم

تو باشی

اما نه برای یک عاشقانه ی آرام

برای معمولی ترین رابطه ی دنیا

و من همیشه از چیزهای معمولی بیزار بوده ام...




نظرات 2 + ارسال نظر
م.خ. دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 12:38 ب.ظ

گر تو باشی تنگ دل از ملحمه
تنگ بینی جمله دنیا را همه

م.خ. سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 01:09 ب.ظ

معمولی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد