کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

تولدم مبارک...

خیلی سخته آدم شب تولدش تنها باشه،چه کسائی که امروز به من تبریک گفتن ولی اونی که شمع تولدم رو با آرزوی اون خاموش کردم هیچ...

سر نمازم از خدا فقط اونو از خدا به عنوان کادوی تولدم خواستم ولی انگار ..

خدا هم یادش نبود که من تولدمه...

حتی حق شنیدن یه تولدت مبارکم از کسی که دوستش دارم تو شب تولدم ندارم...

می تونید بفهمید  ثانیه به ثانیه روز تولد منتظر کسی باشی که میدونی نمیاد چقدر سخته.

به کی بگم ؟ چی بگم ؟ دردم درد گفتنی نیست .

نه باورم نمیشه که
تو منو از یاد ببری

تولدم شد بی وفا
از تو نیومد خبری

چشمای من خشک شد به در
حالا کی بی وفا تره؟؟؟؟
نظرات 2 + ارسال نظر
خدا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ب.ظ

سلام بنده در بندم
تولدت یادم بود همونطور که تو همیشه یاد منی
میخواستم در تنهایی شب اولین روز تولدت بیام به خوابت ببرم جایی رو نشونت بدم که کادوی تولدت باشه
تولد مبارک عمرت پر برکت سرت سلامت

م. خ. دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ

فقط مراقب خودت باش
و بدون همیشه کسایی هستند که همیشه به یاد آدم هستند حتی اگه پیششون نباشند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد