کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

بازی باهم بودن!

آدمــها کنــارت هستند.
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز...‍
کدام روز؟
...وقتی کســی جایت آمد.
دوستــت دارند.
تا چه موقع؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.
نه... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی باهــم بودن!

نظرات 3 + ارسال نظر
مرتضی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ق.ظ http://shahreasal.mihanblog.com

چطوربه این نتیجه رسیدی؟

* ♣ همزبونه تنهایی ها ♣ * سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ق.ظ http://www.sportboy.blogsky.com/

به وعده ی دیداری
غبار غم
از آینه ی دل
پاک می شود
و چشمه ای اشک
از چشمان یخ بسته
به سوی تجربه ای دیگر
سرازیر می شود



سلام دوست عزیز امیدوارم حالت خوب باشه
نوشتت رو خوندم و موافقم ...
آخرش ما هستیم و خودمون..

راستی همزبونه تنهایی ها ۷ ساله شد

tanha جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.tanha26.blogsky.com

سلام
خیلی این متنو دوست داشتم یعنی خیلی اعتقاد بهش دارم
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد