کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

دل شیشه ای من

باز امشب کنج دلم زندانی است

آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد

های های دل دیوانه من پنهانی است 

 

 

من چه مشتاقانه پی دیوار نگاهت به دنبال عشق میگشتم و من باز هم به امید توست که مینویسم و من به هیچ کس نگفته ام که لمس دوباره دستان مهربانت تنها امید بودنم است 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
م. خ. چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ

؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد