کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

ای کاش کودک بودم تا...

ای کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، 

 ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره    تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، 

 ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهراد پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:01 ب.ظ http://asho-zartosht.blogfa.com

دروود بر شما

تنهایی همیشه جزیی از وجود انسانهاست

نمیدونم چه طعمی داره

بستگی داره که زندگیت چطوری باشه
گاهی وقتها خیلی خوبه
گاهی وقتها هم بد
اما

بهراد پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:05 ب.ظ http://asho-zartosht.blogfa.com

از کودکی ها گفتی
همیشه میگم کاش ۹ سال بیشتر عمر نداشتم

چه حالی داشتیم
وقتی عید میومد تموم خوشیمون یه فرفره بود که میدویدیم برای چرخیدن فرفره حال میکرد یم
مست میشدیم میخندیدیم

اما امروز برای رسیدن به مرگ میدویم هر چی سنمون میره بالاتر
دویدنمون بیشتر میشه و خنده حامون کمرنگ تر

بدروود در پناه اورمزد دادار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد