کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

زن

در برابر هر زن توانایی که خسته از صفتِ «ضعیف» است، مرد ضعیفی وجود دارد که از قدرت کاذب رنج می برد.

در برابر هر زن توانایی که خسته از صفتِ کاذبِ «حماقت» است، مردی وجود دارد که از پوشیدن نقاب «عاقل نمایی» رنج می برد.

در برابر هر زن توانایی که خسته از بر جسب «احساساتی» بودن است، مردی وجود دارد که از «حق گریه کردن و حساس بودن» محروم بوده است.

در برابر هر زن توانایی که از آنکه به عنوان یک شئ جنسی قلمداد شود دلگیر است، مردی وجود دارد که نگران توان جنسی خود است.

در برابر هر زن توانایی که از دستمزدی که شایستگی اش را دارد محروم است، مردی وجود دارد که مسئولیت اقتصادی انسان دیگری را بالاجبار به دوش می کشد.

در برابر هر زنی که از« اسرار مکانیکی ماشین»را نمی داند، مردی وجود دارد که نمی داند چگونه تخم مرغی را آب پز کند.

در برابر هر زنی که برای آزادی اش قدم بر می دارد، مردی وجود دارد که راه آزادی را باز می یابد.

نژاد بشر، پرنده است بادو بال؛ یک بال مونث و یک بال مذکر تنها اگر دو بال به طور مساوی رشد کنند، نژاد بشر می تواند پرواز کند.

حال بیش از هر زمان دیگری می توان درک کرد که: 

علت وجود زن، علت وجود بشر است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد