کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

بیا

وقتی که دست عزیزت یه نوازشگر خوبه

                  وقتی که طلوع چشمات دشمن هر چه غروبه

وقتی که سایه اسمت روی لبهام خونه داره

                  وقتی که زخم نفسهام بی تو مرهمی نداره

تو بگو غیر تو کسی هست منو تنها بزاره؟

                  کسی هست که اگر رفتی واسه من بشه ستاره؟

راستی کی تو بر میگردی تا که بغض من بمیره

                  کی میای که مرغ شادی تو نگاهم پر بگیره

یه تبسم از نگاهت واسه من تموم دنیاست

                  وقتی چشاتو می بندی زندگی واسم معماست

بیا که هرم نفس هات برای من نفس میاره

                  بیا که گریه تلخم بشه لبخندی دوباره

بیا تا اومدنت رو پر کنم از هجرت غم

                  بیا تا دیگه نباشه اشکی رو گونه شبنم

شعر تازه ای نمونده که برات هدیه بیارم

                  آخه تا اومدن تو می تونم فقط ببارم   

 

فاصله و عشق

فاصله ها عشق های کوچک را از بین می برد

وعشق های بزرگ وواقعی را تداوم می بخشد

مثل باد که شمع را خاموش

                           وآتش را شعله ور می سازد 

 

 

عشق یعنی

عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است،

 

 عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است

 

 عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است

 

 عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست

 

 بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است

love is the one thing that still stands

 

 

when all else has fallen

 

 

 

عشق آن چیزی است که بر پا می ماند زمانی که همه چیز افتاده است .

 

 

 

               love is something silent but it

 

  can be louder than anything when it talks

 

 

 

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر خواهد بود.

 

 

 

love is afraid of losing you

 

 

عشق یعنی ترس از دست دادن تو

 

یا تو خواهی آمد یا...

یاتو خواهی آمد یا...

درتمام لحظات تنهایی ام که گویی پایان نخواهد یافت

 

تنها به تومی اندیشم

 

به توکه احساس مرانادیده نخواهی گرفت و

 

مراقبل ازانکه درمرداب اندوه غرق شوم

 

نجات خواهی داد.

 

عشق مراخواهی ستودودرباغ کوچک قلبم؛ 

 

گل امیدخواهی کاشت.

 

تنهاچیزی که برایم ارزشمنداست توهستی. 

 

تویی که نمیتوانم حتی درخیالم به بی توبودن

 

 حتی برای یک لحظه ی  کوتاه فکرکنم.

 

نمی دانم تاکی باید صبرکنم اما دوباره صبرمی کنم

 

 چون عادت کرده ام یاد بگیرم غیرازصبرکردن

 

وتسلی یافتن باخاطرات زیبایت چاره ای ندارم .

 

 نیامدنت قلبم راسخت می فشارد

 

اما به امید آمدنت تا لحظه مرگ می مانم

 

یا تو خواهی آمد یا در اغوش مرگ تا ابد خواهم خوابید 

 

شاید...

شاید آنقدر عاشق نباشم که واژه هایم سرود هر عابری شود

شاید آنقدر آبی نباشم که لحظه هایم پر از اقاقی شود

شاید آنقدر بزرگ نباشم که سایه ام وجودت را در بر گیرد

شاید آنقدر نور نباشم که چشمت شب و روز محتاجش باشد

شاید من آنی نباشم که تو در جستجویش هستی

ولی هر چه هستم

هر که هستم

بیش از عشق بر تو عاشقم

الفبای عشق

  با تو الفبای عشق را آموختم

          ندای قلب عاشقم را به گوش همه رساندم

          به تو و کلبه عشقمان بالیدم

          تو همه گمشده ام شدی

            حال که اینچنین شیفته توام باش تا در کنارت آرامش یابم

سکوت

تواناترین مترجم کسی است که سکوت دیگران راترجمه کند  

.شایدسکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد    

 

  

خدایا

خـدایا فـقـط تو را می پرستـم

هیچ وقت رهایم مکن

خدایا کسی مرا درک نمی کند

تـــــو مـــرا درک کــن

 

خــــدایـــــا بی کــــســـم

هـــمـــه ی کـــســـم بـــاش

خــــــدایـا بی پنــاهـم

پنــاه اول و آخرم بــاش

خـــدایا بی تکیه گــــاهم

تکیه گـاهم اول و آخرم باش

خــــدایا نـــــاامیــــــدم

امـــــیـــــد اول و آخـرم بــاش

خـــــــدایا تنهـــــایــــم

همـــــراه همیشــه ام بــــاش

خـــــــدایا راهــم را گــم کردم

راهنمای تاریکی هـــایم باش

     خـــــدایا گریــــانم

     خـــندانم کـــــن

 خــــــدایا خسته ام

 شــــادابــم کـن

    خـــــدایا غمگینــــم

    نشـــاطـم ده

خـــــدایـا گنـــــه کـــارم

مغــفــرتت را نصــیــبــم کن

خــــدایا منـــتــظــرم

به انتظــــارم بــده پـــایـــان

خــــدایا جمعــه در راه است

 

مــولـــایـــم را بـــرســــان 

دوستت دارم...

دوستت دارم نه فقط به خاطر آنچه که بودی ٬  بلکه به خاطر آنچه که بودی و اکنون هستی دوستت دارم . دوستت دارم نه فقط  به

خاطر آنچه که ساختی ٬  بلکه به خاطر آنچه که ساختی و ویران کردی دوستت دارم . دوستت دارم نه فقط  به خاطر آنچه که می

گفتی ٬ بلکه به خاطر آنچه که می گفتیم و درد و دل  می کردیم و کردیم دوستت دارم . دوستت دارم نه به خاطر عادتی که پیش هم

بودیم  ٬ بلکه به خاطر روز ها و شب هایی که از سر دلتنگی گریه کردیم دوستت دارم . دوستت دارم نه فقط به خاطر عشقی که

داشتم ٬ بلکه به خاطر امید هایی که دادی دوستت دارم . دوستت دارم نه فقط به خاطر تصویر و تصوری که بر من می دادی ٬ بلکه

به خاطر تصویری که بر من دادی دوستت دارم .

دوستت دارم به خاطر آنچه که هستی ٬  به خاطر آنچه که بودی ٬  به خاطر آنچه که گفتی ٬  به خاطر آنچه که می گویی ٬  به خاطر

آنچه که بودیم ٬ به خاطر آنچه که اکنون هستیم ٬ دوستت دارم به خاطر مهربانیت ٬ به خاطر اکنونت و به خاطر آینده ات .

دوستت دارم با تمامی وجودم ٬ مثل دوست داشتن دو عاشق ٬ مثل دوست داشتن دو دوست ٬ مثل دوست داشتن دو خواهر ٬ مثل

دوست داشتن دو برادر ٬ مثل دوست داشتن آدمی و نفس .

دوستت دارم .دوستت دارم .دوستت دارم.دوستت دارم.دوستت دارم.دوستت دارم.دوستت دارم.  

 

هیچستان

ای عزیز دل ....

اینجا هیچ پرنده ای آبی نیست ....

هیچکس نگاهش عاشقانه نیست ....

نه پروازی نه آغازی ....

هوایش مثل آدم هایش همیشه سرد است ....

همیشه آسمانش بغض تنهایی دارد ....

خورشید هم دیگر از این دیار فراری شده ....